سقوط ساغر
افتاد گر ساغری از دست و شکست
بیهوده مکن شکوه تو ای باده بدست
من درطلب یار غزلخوان بودم
این ساغر اگر شکست دلدار که هست
طوفان شود ارمیکده درهم ریزد
ار سقف شکست خدای این سقف که هست
ناز قدمت جمال رویت کافی است
بی ساغرو بی می اگر این جام شکست......
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۵/۲۳ ساعت 13:34 توسط ღgarshasbღ
|