سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
بچه ها خوبین؟
از خونه تکونی چه خبر؟؟؟؟؟؟
ما
که از امروز کارهای عیدمون را رسما شروع کردیم و ابتدا یه اکیپ رفتیم خونه
مادر بزرگمون و واسش خونشون را تر تمیز تحویلش دادیم عصری هم می خواهیم
خونه خودمون را شروع کنیم که گمان نمیکنم اگه تا دو سه شبم بشوریم و تمیز
کنیم تموم بشه.
یه حرف:توی خونه تکونی دلتون ما رو بیرون نکنید
من نام کسی نخوانده ام الا تو / با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم / از دل همه را تکانده ام الا تو
بچه ها برنامتون واسه عیدچیه؟؟؟؟ چه کار میخواهید بکنید؟؟؟؟میروید مسافرت یا توی خونه میمونید؟؟؟؟؟
ما
که امسال اگه خدا بخواد طلسم عروسی ها داره میشکنه و چهار تا عروسی داریم و
چون دو تا از عروسی ها ، من از اقوام درجه یک (شایدم نیم) هستم پس خیلی کار
دارم و شاید نتونم بیام وب پس همین حالا عیدتون مبارک
باز کن پنجره را ، که بهاران آمد / که شکفته گل سرخ ، به گلستان آمد
اما خانم اسدی یه پست گذاشتن به نام یادش بخیر و خانم سلیمانی پیشنهاد دادن که بحث این ماه وبلاگ باشه پس اول من شروع میکنم
کاش بر میگشتیم به
اون دورانی که تنها ناراحتیمون شکستن نوک مدادمون بود
اون دورانی که وقتی از مدرسه تعطیل میشدیم تا دم غروب تو کوچمون گُل کوچیک بازی میکردیم
اون دورانی که دروازه بان تیممون بگذاره توپی که رفته پشت دوازه را بده به ما تا اونو شوت کنیم
اون دورانی که امتحان خرداد داشتیم ولی عشقمون این بود که زودتری عصر بشه و بریم دوچرخه سواری
اون دورانی که دوست داشتیم یه کامپیوتر پیدا کنیم و بریم بازی کامپیوتری بکنیم
اون دورانی که دوست داشتیم واسه یه روزم که شده معلم ریاضیمون نیاد
اون دورانی که دوست داشتیم همه ی درسامون ، مثل درس ورزش بود
اون دورانی که با گِل ، شُل درست میکردیم بعدشم باهاش کوره میساختیم و یه چیز پیدا میکردیم آتشش میزدیم و میانداختیمش داخل آن تا دود از دودکشهای کوره بیرون بیاد
اون دورانی که دوست داشتیم زودتری چاغاله ها در بیاد و بریم چاغاله
اون دورانی که میرفتیم پیش بزرگترها و عیدی میگرفتیم
اون دورانی که دوست داشتیم یه سایت داشته باشیم
اون دورانی که . . .
آره واقعا یادشون بخیر
اما جوابیه سارا خانم به محمد امین ادامه مطلب
راستی چرا از میلاد سوالی نمی پرسید؟؟؟
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۲/۱۳ ساعت 13:20 توسط mojtaba
|