الهی!

نسیمی دمید از باغ دوستی

دل را فدا کردم

بویی یافتیم از خزانه دوستی به پادشاهی بر سر عالم ندا کردیم..

برقی تافت از شرق حقیقت

آب و گل کم انگاشتیم

و در دو گیتی گذاشتیم

یک نظر کردی

در آن نظر بسوختیم و بگداختیم

بیفزای نظری و این سوخته را مرهم ساز و غرق شده را دریاب..