شکر خدا
بچه ها خوبین؟
اول اینکه امیدوارم امتحانات رو بخوبی سپری کنید و موفق باشید.
خانم سلیمانی گفتن خاطره تعریف کنید من یاد رئوف افتادم (آخه آدم وقتی برگه سوالشو میده به بقل دستیش جلو استاد رو میگیره و سوال می پرسه!!!)
من خیلی با تقلب موافق نیستم اما واقعا در بعضی مواقع واجب میشه (بر خلاف این جمله:تقلبی حرام است ، این گفته امام است) تقلب زیاد دیدم و زیاد هم رسوندم و خاطره زیاد دارم نمیدونم کدومش رو تعریف کنم!!
بهترین تقلبها(از نوع نوشتن وبردن سر جلسه)رو ابراهیم ح انجام میداد به این صورت که موقع امتحان یه لباس آبی می پوشید و سرتاسر آستین هاش رو پر از متن و فرمول می کرد!!!
خوب مبحث تقلب و تقلب بازی که هم پیشینه تاریخی داره و هم تو مملکت ما زیاد رواج داره خیلی میشه روش بحث وتبادل نظر وکارشناسی کرد که انشال..بهش می پردازیم وقتی سرمون خلوت تر شد.
یکی تو نظرات پیرامون فروشگاه با عنوان "یه آدم فضول" نوشته بود:"تو(مصطفی)میخوای از بچه ها به نفع خودت استفاده کنی!" من ایشون رو اینطور توجیه می کنم که:
"عزیز من!! اولا که تو اگه حرفی برای گفتن داری مثل مرد اسمت رو بگو! ثانیا من کسی رو اجبار نکردم و دلخواهی هست. هر کی دوست داشت میاد و سودشو می بره وهر کی هم نخواست نمیاد.این اقدام تو دو علت داره یا حسودیت میشه یا میخوای بین ما رو اختلاف بندازی!به هر حال بشین به حرفی که نوشتی فکر کن ببین چه سودی برات داشته؟!"
خوب خدا رو شکر که همه چیز رو به راه هست و فروشگاه هم راه افتاده و بچه ها اکثرشون اعلام همکاری کردن و همچنین شروع به کار.بقیه هم اگه طالبند ایمیل بفرستند.
یا علی.