دورها و نزدیکها
درود
در مورد نوستالژی، خب خیلی حرف میشه زد.
چیزهایی در گذشته هست، که رسوب کرده و چسبیده تهِ کاسهی ذهن.
اما مرور همونها هم، تا حدی، امکان داره. گاهی، هر از گاهی.
بعدش خسته میشی. انقدر دغدغههای جورواجور میاد و میره که بهتره دیر به دیر آدم برگرده به گذشته.
گذشته مثلِ درد میمونه. درد برای آدم خیلی مفیده، اما موندن در درد مریض کننده است. تمام چیزهایی که ما جزء بدها دسته بندیشون میکنیم، بسیار مفید هستند، درد و غم و اندوه و زخم و رنج و ...، اما به یک شرط، اینکه نمونی توشون.
و شادیها و خوبیها هم همینطور. ماندن در هیچکدام از اینها مفید نیست.
نه اینکه الان یا آینده چیزهای بهتری داشته باشه. نه، الان هم ادامه ی همون گذشته است، آینده هم ادامهی الان.
حسم به نوستالژی اینه، خوب و بدش ناجذاب شده.
+ نوشته شده در ۱۴۰۳/۰۹/۲۱ ساعت 21:15 توسط امین برزگر
|