اتفاق نو
سلام
امروز بعد از مدتها یا شاید سالها با نجمه کاری انجام دادیم که خاطرات گذشته واسمون تداعی شد.نجمه گفت:یاد زمان دانشجویی افتادم
همین یه جمله باعث شد هوس کنم سر بزنم اینجا
بدون اینکه بهش بگم.
آخه الان خیلی جور نبود که بیاد اینجا سربزنه ولی خودم اومدم
چقدر خوبه که اینجا هست
چقدر خوبه میشه چرخید و خندید و یاد تمام خاطرات افتاد
چقدر خوبتره که هر چند وقت یکبار یکیمون دوست داریم سربزنیم
خوندم که هر چندوقت یه نفر اومده و رفته.
امیدوارم همه خوشحال باشید و مثل من باشادی به اینجا سربزنید
وقتی طبق معمول باز مزاحم آقای ابراهیمی شدم واسه رمز نمیخواستم اینجوری بنویسما
ولی خب دیگه شد.
مرسی که اینجاهست.
دیگه اول تابستونه و بازار تولدها داغغغغ
تولد همه ی تابستونیا مبارک😊
+ نوشته شده در ۱۳۹۸/۰۳/۲۰ ساعت 10:30 توسط ღzahraღ
|