خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند: "می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران. "
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسدباران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آننشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارداز خشکیش می ترکد
-چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۴/۱۷ ساعت 14:57 توسط استاد محمودی
|