سلام خدمت دوستان و همکلاسیهای گرامی

آرام آرام دارم جان می دهم

اما خبری از مرگ نیست

نفسم را

مانند دود سیگار

در هوای سرد زمستان بیرون می دهم

در گوشه ای از دنیا

به زانو در آمدم

باید مبارزه کنم اما...........

من حوصله ی زندگی کردن را ندارم

می خواهم فراموش کنم نوشتن را

نوشتن عذابم می دهد

ننوشتن هم زجر کشم می کند

خودم به تناقض رسیده ام از دیگران چه انتظار

خودم هم نمی دانم برای چه کسی و چه چیزی می نویسم

بعضی از آدم ها را نمی شود نوشت

بعضی آدم ها نانوشته هستند

امان از ناگفته ها و نا نوشته ها......


این روزهای ما شلوغ تر از همیشه هست

گفتم بعد از امتحانات ، سرمون خلوت میشه ولی باور کنید شلوغ تر شد ولی خلوت تر نه

خلاصه گفتیم واسه خالی شدن این شلوغ کاری بهترین راه حل مسافرت هست!!!!!!!

با اجازتون ایشاله پسفردا عازم همدان و کرمانشاه هستیم!!!

لیست سوغاتی بدید تا برنامه ریزی کنیم!!