فقط بخاطر خودم2
حرف که میزنی ...
من از هراس طوفان؛
زل می زنم به میــــــز،
به زیر سیگاری،
به خودکار ...
تا باد مرا نبرد به آسمان !
لبخند که میزنی
من زل میزنم به دست هایت ...
به ساعت ِ مچی طلایی ات،
به آستین پیراهنت،
تـــا فرو نروم در زمین !
دیشب مادرم می گفت :
تو از دیروز
فرو رفته ای در کلمه ای انگار ...
در عین
در شین
در قاف
در
نقطه ها !
. . .
"مصطفی مستور"
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۳/۰۲ ساعت 14:1 توسط ღnajmehღ
|