جوابیه شماره 3 و پایانی مرتضوی
امين جون عابديني
سلام :
سلام امين جون
1 - سربازی خوش گذشت ؟
نميشه بگي جاي شما سبز چون خودتم سرباز بودي ولي جات تو پادگان امام حسين خالي بود
2 - چی یاد گرفتی از سربازی ؟
خيلي چيزا يكيش تحمل سختي البته من كه زياد سختي نكشيدم ولي بهرحال خوب بود
3 - چه فکری کردی برای زندگیت حالا که دیگه آخر خدمته ؟
يه بار فك كردم مغزم سوت كشيد
4 - صفاشهر موندگاری ؟
مگه نشنيدي گفتن اهل كجايي گفت زن نگرفتم . البته الان زياد معتبر نيس. امين جان نميدونم.شيراز كه سوار تاكسي ها ميشدم از يكيشون پرسيدم "شما تو مسير خاصي مسافر جابجا ميكنيد"گفت مسير ما "قسمت آباد هست" منظورشو پرسيدم گفت:هرجا كه مسافر گيرمون بياد همون جا ميريم. حالا كار و موندگاري ما تا اينجاش كه قسمت بوده و مسيرمون قسمت آباد تاببينيم خدا برامون چي ميخواد.
5 - کی میخوای ازدواج کنی ؟
اولويت اولم كارمه بعد ازدواج اگر چه به پسر بيكار هم زن ميدن ولي....
6 - ملاکای انتخاب همسرت چیه ؟
ايمان،اخلاق،زيبايي ،صداقت،...
7 - ماروهم برای مراسم ازدواجت دعوت میکنی؟
شما كه تاج سر هستي ولي اگعه بار كرديم رفتيم مشهد مثل فاميل هاي ما نباشي كه به خاطر دوري مسافت عروسي نيان
8 - . . .
............................................................................است.
سارا خانوم
منم دوسدارم سوال بپرسم.
عليك سلام،شما هم بپرسيد چه اشكالي داره
بااجازه...
بفرمائين...
اگه نخواستین جواب ندین،ناراحت نمیشم!
كي گفته من جواب نميدم؟؟؟/
1-خوبین؟
ممنون.شما خوبيد؟(همش شد احوالپرسي)
2-دقیقا کی سربازیتون تموم میشه؟
ساعت 12 شب جمعه 31 شهوريور
3-سخته سربازی؟
برا بعضي خيلي برا بعضي هيچ سختي نداره (نسبت به مکان سربازی کردنشون عرض میکنم).اما اين سختي هاس كه آدما رو ميسازه و انكه از سوختن فرار ميكند خام ميماند.
4-اگه بعد تموم شدن خدمتتون بگن دیگه پسرا رو نمیبرن سربازی چه حسی بهتون دست میده؟
از خدمت رفتنم ناراحت نيستم.اما كاش ميشد تو خدمت آدم يه چي ياد بگيره.
5-اگه بخوای از کسی انتقام بگیری،چیکارش میکنی؟
اهل انتقام گرفتن نيستم . كه بخوام بعدش چيكارش كنم.ولي وقتي عصباني هستم از دست كسي يه چيزايي به ذهنم ميرسه اما بعد يه مدتي آروم ميشم. معمولا كتك كاري نيس.
6-دروغی بشنوین که دوسدارین بهتره یا راستی که اذیتتون کنه؟
شنيدن يا گفتن راست كه باعث اذيت من بشه اما صلاح در گفتنش هست بهتره بنظر من
7-تاحالا کسی الکی بهتون گفته دوستون داره؟
جنس مذكر تا دلتون بخواد اما جنس مونث نچ
8-بهترین لحظه ی عمرتون چه زمانیه؟
بهتره بگيم بهترين لحظات. لحظه هايي كه بتونم برا كسي كار مثبتب انجام بدم و مفيد باشم كه رضا خدا هم در اون هست.
9-تاحالا به کسی خاک شلمچه هدیه دادین؟
نه
10-بنظرتون چند درصد آدمای روی زمین به خواسته هاشون میرسن؟
انسان هست و هزار خواسته .شايد هيچ كس نتونه به همه خواسته هاش برسه.درصد نميتونم بگم
روی این صندلی یخی بخواید اینهمه سوال جواب بدید حتما سرما میخورید/مراقب خودتون باشید
چشم ولي الان كه داغ داغ شدمم با سوالاتون
موفق باشید
همچنين. شماهم موفق باشيد
نجمه خانوم
سلام
سلام
سلام چن بار سلام ميكني؟؟؟
خوبی مهندس؟
قربان شما .شما خوبي؟
من میخواستم اول یکم یخ ات باز بشه بعد خدمت برسم.
حالا باز شده؟؟؟؟؟؟
خدمت از ماست. خبر نداريد يخم باز شد كه هيچ.صندليمم آب شدافتادم روزمين. الان رو زمين در خدمتتون هستم
اونجور که دلت می خواد خودتو معرفی کن؟
سيد محمد مرتضوي .متولد ۱۲ فروردین سال ۶۶شهر مشهداصالتا اهل توابع بجنورد هستم. توابع بجنورد يه روستا هست به اسم سنخواست(البته الان مركز بخش هست و شهر شده)هست.اون روستاي ماست. لهجه مون هم به همون روستا برميگرده كه فارسي شكسته هس.البته الان تو اقوام و خونه به زبان مشهدي حرف ميزنيم.اونم بلدم..يعني اصل و نسبمون به اونجا برميگرده .بابام نوجوان كه بوده مياد مشهد طلبه ميشه و كم كم تشكيل زندگي ميده و ساكن مشهد.12 فروردين 66 تو مشهد تو يه خونواده مذهبي به دنيا اومدم.بعد از يكسال يه سرخس رفتم . 5 سال اونجا موندگار شديم.سال 72 باز اومديم مشهدو كلاس اول ابتدايي رو اونجا تو مدرسه محرابخان گذروندم.تابستان 73 به آشخانه(تو راه مشهد –شمال،بعد از بجنورد) انتقال شديم.سه ماه و اندي اونجا بديم .خيلي از اونجا خاطره دارم. 25 مهر 73 بارو بنديل رو بستيم پشت يه خاور(منم جزء بارو بنديل پشت خاور بودم)و اومديم استان فارس و گرفتارشون شديم.از سال 73(دوم ابتدايي تا اتمام دوم دبيرستان)تا پاييز 82 سپيدان بودم.از پاييز 82 تا الان در خدمت مردم خوب صفاشهر هستم(كانديداي نودمين دوره انتخابات مجلس صفاشهر"به من راي بديد").دخترا از اين بعدشو با دقت بيشتر بخونن:آدم كم حرف،كمتر عصباني ميشم.سعي ميكينم آدم خوبي باشم.آدم تنبلي هستم.ليسانس كامپيوتر .از هر انگشتم هزارتا هنر ميريزه و ....نيمرو هم بلدم.ديگه چيزي يادم نمياد
از بودن خودت راضی هستی؟
گاهي وقت ها نه.
اگه هستی چرا؟
چون اين خواست خدا بوده كه بوجود بيايم.حالا ما بنده ها نميتونيم از اين بودن حسن استفاده رو كنيم .و گاهي اينقد بد ميشيم كه وجدانومن بدرد مياد و ميخوايم نباشيم.اشتباه از ماست.
حالا خربزه خره یا بزه؟
همه خره هم بز
اینهمه سوال رو از کجا میاری؟
از خودتون بپرسيد
چقد به جواباشون میرسی؟
جان....
لواشک دوست داری؟
آره .اسمشو آوردي دهنم آب افتاد(كار خدارو ببين)گاهي وقت ها خيلي ميچسبه
بنظرت بچه ها که شیرینی نمیدن چرا قول شیرینی میدن؟
ميخوان كم نيارن...
واقعا مثبتی یا ادای مثبتا رو در میاری؟
از ادا درآوردن بدم مياد.ولي دوس دارم هموني كه هستمو قبول داشته باشن و در گير حاشيه نشن كه تو پسر فلاني هست و بايد خوب باشي و .... . خوب بودن اكتسابي هست نه اينكه يهويي بدست بياد يا از عنواني.
منفی بودن چه جوریه؟
همه آدماكه بوجود ميان مثبتن. اين خود ما هستيم كه خودمون رو منفي ميكنيم
کی تو بچه های وبلاگ منفیه کی مثبت؟
همه بچهاي خوب هستن
حست درمورد این کلمات
مهندس
فراوونه
تخم مرغ
صبحانه نهار شام
زندگی
يه گذرگاه
موتور1000
ياد فيلم نان عشق موتور هزار افتادم
پلنگ صورتی
كارتون
آخوند
يه كارشناس
زرد
خورشيد بچگيام
ازدواج
همدم
نارنجک
بمب
قشنگ ترین روز زنگیت چه رنگی بوده؟
سفيد
تا حالا آشپزی کردی؟اگه آره چه غذای؟
آره.نيمرو.كتلت با همكاري داداشم.تن ماهي .خوراك لوبيا.خوراك بادمجان،غذاديروزو گرم كردن و ... ميبيني چقد غذا بلدم
جوراباتو خودت میشوری؟
گاهي وقت ها من. گاهي وقت ها ماشين لباسشويي گاهي وقتا مامانم زحمتشو ميكشه(وقتي هفت هشت تا جوراب تلمبار ميشه)
راستی آقو کیه؟ما میشناسیمش؟
...........
یه سوتی؟
تا دلت بخواد.الان يادم نمياد(آدمو هول ميكنيد جواباتونو نميگيريد)
مُرسی،بحرین و فلسطین تو رو یاد چی میندازه؟
ياد انسان هايي كه نميخوان زير بار زروگويي رهبرانشون برن
با دمپایی یه جمله بساز؟
تو آسايشگاه سربازيم تو شيراز هرروز تعداد دمپايي ها كم ميشد.
ماهی چند از کافی نت دانشگاه درآمد داشتی؟
50
خنگ ترین دانشجوی که تو کافی نت دیدی رو یادته؟خب چرا خنگ بود؟
اگه بگم شما بوديد ناراحت ميشيد؟؟؟
من اسمشو خنگ نميزارم ميگم شايد خدا خواسته اينجور باشه.
اينكه يه چيزو بايد ده بار بهش ميگفتي تا ميفهميد. ولي من از تكرار حرفم ناراحت نميشدم.مگه خسته بودم و نميتونستم كمكش كنم و جواب سربالا بهش ميدادم
شبا مسواک میزنی؟
سعي ميكنم بزنم چون خيلي زجر كشيدم برا درست كردن دندونام.مخصوصا اين آخري ها.ولي گاهي وقت ها حوصله ام نميشه
دوست داری چه جوری بمیری؟
راحت.
یه جک؟
شركت سايپا اعلام كرد :مرگ دست خداست پرايد فقط وسيله است
چه چیزی باعث شده از دیگران متفاوت باشی؟
كي گفته من از بقيه متفاوت هستم من يه آدم معموليم
بچه ننه چه جوریه؟
همش سراغ ننه شو ميگيره و زود ميزنه زير گريه.سختي نكشيده
بنظرت چند درصد عشقای الان هوسه؟
اكثرشون
بنظرت از بین پسرای وبلاگ کی بیشتر از همه زن می خواد؟
من كه نيستم رو بقيه فك كن
یادته قدیما نون چند بود؟
آره. ياد قديما بخير.
راستی با یارانه ات چیکار میکنی؟
از بابام بپرس.
حالا علم بهتر است یا ثروت؟
اي بابا دست رو دلم نزار.من كه هنوز ميگم علم
چند روزه یه شارژ دوتومنی رو تموم میکنی؟
من دائمي دارم. بستگي داره .گاهي كم گاهي زياد
چقد جامعه ما با ریا قاطی شده؟
خيلي
برا عروسیت شام چی میدی؟
چي دوس دارين؟
من سفر زيارتي رو بيشتر ميپسندم به عنوان ماه عسل تا سور و سات عروسي.البته نظر حاج خانم هم ملاكه.ولي شما تشريف بياريد خونه ما.هر چي بگيد ميگم حاج خانم درست كنن.
اسم زمان که میاد یاد چی میوفتی؟
اينكه عمرمون به باد رفت و هيچكاري نكرديم
چرا بعضی آدما شبیه کبکن؟
چون نميخوان حقيقتو بپذيرن و ...
قشنگ ترین خاطره ات از دانشگاه؟
پاييز بود ساعت 5 آفتاب غروب ميكرد. با استاد سيف نژاد كلاس نرم يك داشتيم(5تا 7).اونور تو ساختمان انديشه كه ميساختنش.كارگرها ساكن بودن. هيتر برقي رو كه ميزدنبه برق.برق آموزش ميپريد.چن بار برق رفت و باز آقاي طيبي (نگهبان ) ميرفت سراغشون. تو اين بين استاد با هر برق رفتن مكثي ميكرد و ادامه ميداد درسو. ما هم حوصله كلاسو نداشتم ميگفتيم استاد تعطيلش كن . اما استاد با قاطعيت ميگفت "ببينيم كي از رو ميره "ما" يا "برق". اما بالاخره برق ار رو رفت و با اجازتون بار آخري كه برق رفت نزديك نيم ساعت طول كشيد و استاد تو تاريكي بهمون درس داد.خيلي برام جالب بود
راستی پروژه ات با کی بود؟
استاد جهانگير
دیدی تموم شدی؟وقتی مدرک فارغ التحصیلیتو گرفتی چه حسی داشتی؟
ناراحت بودم . چون لياقت من بيشتر از اينا بود نه معدل 13.84
به نظرت نتیجه اجلاس سران متحد چی بود؟
نميدونم من تو اردو جهادي بودم و از هيچ جا بيخبر . فقط سخنراني رهبري رو رسيدم بخونم و اينكه مرسي نظرش در قبال سوريه با ايران يكي نبوده و اينكه بعد از چندين سال رئيس جمهور مصر اومد ايران(اين واقعا ارزش داره).
یه شعر دبستانتو از حفظ بنویس؟
كلشو حفظ نيستم.
باز باران با ترانه
ميزند بر بام خانه
ياد آرد كوديك ده ساله بودم
چست و چابك
نرم و نازك
با دو پايي كودكانه
ميپرديم از لب جو
ميپريدم همچو آهو
بقيه شو يادم نيس
چه فصلی رو دوست داری؟
بهار
بهترین کادو تولدی که گرفتی؟
تا حالا كادو تولد نگرفتم.فقط بچه كه بودم بابام به بهونه تولد من ميرفت شيريني ميگرفت
بهترین کادو تولدی که دادی؟
تولد كسي نرفتم
دوست داری بعد از تو کی رو صندلی یخی بشینه؟
دوست دارم شما بشينيد
اهل تلافی هم هستی؟
نه.البته آدم بدون حاشيه اي مثل منم هم بدرد نميخوره مگه نه؟
از چیزی هم میترسی؟اون چیه؟
اگه بگم خدا دورغ گفتم.
ولي اين ده دوازده روز اردو جهادي كه تو روستا بودم سگ گله تو روستا زياد بود و احتمال پاچه گرفتن زياد.واسه همين فهميدم كه از سگ خيلي ميترسم
راستی کنجکاو همون فوزوله؟
كنجكاوي تا تو چي باشه معلوم ميكنه فضولي هست يا نه . كنجكاوي يه حس خداداي به انسانه كه ميره دنبال حقيقت و چه عالي ميشه اون حقيقت اصلي رو پيدا كنه. اما كنجكاوي در مورد خواستگار دختر همسايه يا اينكه كنجكاوي در مورد .... (نكن آقا اينكارو زشته برادر من خواهر من).
به عنوان آخرین سوال اول مرغ بود یا تخم مرغ؟
من ميگم مرغ. تازشم خانم مرغه تنها نبوده با آقا خروسه باهم بوجود اومدن.بعد خانم مرغه تخم گذاشت.ناگفته نماند كه آقا خروسه هم نقش داشت تو ماجرا .......بقيه ماجرا رو هم همه ميدونين ديگه.